لطائف
(غسل ميت)
از فقيهى پرسيدند در فصل زمستان شخصى به صحرا رفته و جنازهاى را ديده كه در زير برف است چگونه او را بايد غسل و كفن كند؟
او گفت: شخصى را كه به صحرا رفته و جنازه را ديده بايد تنبيه كرد كه در فصل زمستان در صحرا چكار داشته كه چنين تكليف بر ذمهاش آمده باشد!
(سود سفر)
تاجرى بسيار به سفر مىرفت از او سؤال شد آيا سودى هم از اين مسافرتها به دست مىآورى؟ او گفت: بلى، نمازهاى چهار ركعتى را نصفه مىخوانم.
(مشورت)
مردى با يكى از دوستان خود مشورت كرد كه فلانى از من پول قرضى مىخواهد، آيا صلاح مىدانى به او پول قرضى بدهم؟
گفت: بلى، خيلى بجاست. آن مرد پرسيد چرا؟ دوستش گفت:چون اگر شما به او پول قرض ندهى سراغ من مىآيد.
(امام جماعت)
مرد عربى كه نامش موسى بود کيسه زرى يافت در زيرعباى خود بدست گرفته وبه مسجد رفت تا نماز بخواند ودرصف جماعت ايستاده كيسه زر را همچنان در زيرعباپنهان داشت. اتفّاقاً امام جماعت اين آیه ازقرآن را تلاوت نمود «وَ ما تِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسى» در دستت چيست اى موسى مرد عرب فوراً گفت: «و اللَّه انْتَ ساحِر»، و كيسه زر را انداخت و فرار كرد تا به اتهام سرقت دستگيرش نسازند.