توصیه رهبر انقلاب برای ماه رمضان، طبیب خود باش!
ماه رمضان زمینه بسیار خوبی است و خدای متعال این فرصت را به من و شما داده که در این ماه، چنین امکانی را برای خودسازی پیدا کنیم. علاوه براینکه ساعات این ماه بسیار با برکت است و خدای متعال، از لحاظ طبیعی این لحظات و ساعات را اینگونه قرار داده است، ساعات بسیار مغتنمی هم هست. یک رکعت نماز شما؛ یک کلمه ذکر «سبحان اللَّه» شما؛ مختصر صدقه دادن شما و یک صله رحم کوچکی که در این ماه بکنید، مزیتی چند برابر بیشتر از همین امور، وقتی در غیر ماه رمضان انجام میشود، دارد. این، فرصت بسیار خوبی است. زمینه خوبی است که انسان در این ماه به خودش برسد. مثل طبیبی که با فردی بیمار مواجه است و آن بیمار به امراض متعدّدی مبتلاست -مرض قند دارد، فشار خون دارد، چربی خون دارد، استخوان درد دارد، رماتیسم دارد، زخم معده دارد و خلاصه انواع و اقسام مرض در او هست- طبیب حاذق که امراض او را میشناسد و راه علاجش را بلد است، با این بیمار چه کار میکند؟ اوّل سعی میکند بیماریهای او را روی کاغذ بیاورد و ببیند به چه امراضی مبتلاست.
اگر طبیب، بعضی از بیماریهای او را نشناسد و برای علاج بیماری دوایی بدهد که با بیماری دیگر ناسازگار باشد، ممکن است به جای اینکه او را علاج کند، بیچاره را به بیماریهای دیگری هم متبلا سازد! … پس اوّل باید با دقّت نگاه کند؛ دلسوزانه بیماریها را پیدا کند و آنها را بنویسد؛ بعد ببیند کدام مهمتر است، کدام فوتیتر است و کدام اصولیتر است. فرض بفرمایید اگر کسی معده ناراحتی دارد، هر دوایی به او بدهند نمیتواند بهخوبی آن را جذب کند. یا اگر روده خرابی دارد، هر غذای مقوّیای بدهند و از آن بهره ببرد، نمیتواند استفاده کند. راهش این است اوّل آن مرضی را که از بقیه بیماریها تأثیر منفیاش بیشتر است و اگر خوب بشود تأثیر مثبت شفایش بیشتر است، پیدا کنند.
شما طبیب خودتان بشوید، برادر عزیز! هیچکس مثل خود انسان نمیتواند بیماریهای خودش را بشناسد. برخی بیماریها در انسان هست که اگر مثلاً شما به من بگویید «تو دچار این بیماری هستی»، عصبانی میشوم و بدم میآید. بگویند: «آقا، شما مرد حسودی هستید.» مگر کسی تحمّل میکند که به او بگویند «حسود»؟ میگوید: «حسود خودت هستی! چرا اهانت میکنی؟ چرا بیخود میگویی؟» از دیگری حاضر نیستیم قبول کنیم. اما به خودمان که مراجعه میکنیم، میبینیم بله؛ ما متأسفانه از این بیماریها داریم. سرِ هرکس را انسان کلاه بگذارد؛ از هرکس که پنهان کند، با خودش که دیگر نمیتواند! پس بهترین کسی که میتواند بیماری ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روی کاغذ! بنویسید: «حسد» بنویسید: «بخل» بنویسد: «بدخواهی برای دیگران. وقتی کسی به خیری میرسد، ما ناراحت میشویم!» بنویسید: «تنبلی در کار» بنویسد: «روح بدبینی به نیکان و صالحان» بنویسید: «بیاعتنایی به وظایف» بنویسید: «علاقه به خود. شدیداً به خودمان علاقه داریم!»
اگر بیماریهای ما اینهاست، اینها را روی کاغذ بیاوریم. ماه رمضان فرصتی است که یکییکی این بیماریها را تا آنجایی که بشود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماریها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوی و واقعی. هلاک جسمی که چیزی نیست! اگر بیماری مهلکی در ما باشد یا احتمالش را بدهند، چقدر دستپاچه میشویم؟ شب خوابمان نمیبرد. بهترین دکترها را پیدا میکنیم، میگوییم: «نکند این غدّهای که در بدن من است، در دست من است، زیر پوست من است، سرطان باشد!» از تصوّرش کلّی وحشت میکنیم. آخرش چه؟ آخرش مردن است. حالا نشد، یک سال دیگر است، دو سال دیگر است، ده سال دیگر است. به قول نظامی گنجوی:
«اگر صد سال مانی وَر یکی روز/ بباید رفت از این کاخ دلافروز.»
ماندنی که نیستیم. چند صباحی، کمی اینور، کمی آنور، تمام خواهد شد. هلاکت جسمانی این است و اینقدر از آن میترسیم. هلاکت معنوی، یعنی برای ابد دچار خذلان و عذاب الهی شدن. یعنی در زندگی جاودان ابدی، از همه نعمتها و لذّتها و چشمروشنیهایی که خداوند برای من و شما معین و مقرّر کرده محروم ماندن. انسان به قیامت نگاه کند و ببیند خدای متعال به بعضی از بندگانش -همین افرادی که با آنها معاشریم و آنها را در کوچه و محلّه میبینیم؛ به همکار اداری، به دوست دوران تحصیل، یا به یک رفیق بگو بشنو- برای برخی کارها و مجاهداتی که در این دنیا داشتهاند، مقامات عالی میدهد؛ آنها را به بهشت میبرد؛ از عذاب دورشان میدارد و از عقبات قیامت، نجاتشان میدهد؛ و ما بهخاطر تنبلی، بهخاطر نرسیدن به خود و بهخاطر یک لحظه غفلت، از همه آنها محروم ماندهایم! آن وقت است که حسرت گریبان انسان را میگیرد: «و انذرهم یومالحسرة إذ قضی الأمر». کار هم دیگر از کار گذشته است و حسرت هم فایدهای ندارد. این، هلاکت معنوی است.
برادران و خواهران! اگر به خودمان نرسیم، بدبختی است؛ روسیاهی است؛ محرومیت است؛ از چشم خدا افتادن است؛ از مقامات معنوی دور ماندن و از نعیم ابدی الهی، تهیدست ماندن است. پس باید به خودمان برسیم. ماه رمضان فرصت خوبی است. کتابهای اخلاق هم خوشبختانه در اختیار هست. لکن آن چیزی که آدم از مجموع میفهمد و آنچه مهمّ است، این است که انسان بتواند هوا و هوسِ خود را کنترل و مهار کند. این، اساس قضیه است.
سخنرانی در روز اوّل ماه مبارک رمضان؛ 04/12/71