لبیک یامهدی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دهه اول محرم؛ شب های عاشقی

10 مهر 1395 توسط زهرا تجري

 

عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطه پنجم عشق قفل می شود.

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می آید.

  خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیه سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(علیه السلام) .

هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(علیه السلام) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضه آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.


شب اول: مسلم بن عقیل

مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.


شب دوم: ورود به کربلا

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.


شب سوم: حضرت رقیه(س)

رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.


شب چهارم: حضرت حرّ(ع)

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.


شب پنجم: حضرت زهیر(ع)
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.


شب ششم: حضرت قاسم(ع)

شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.


شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.


شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.


شب نهم: شب تاسوعا

ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.


شب دهم: شب عاشورا

شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.

روضه نیوز

 نظر دهید »

قصه شنیدنی شهید ۱۰ساله جنگ تحمیلی

04 مهر 1395 توسط زهرا تجري



> 

 10ساله بود چون جثه‌اش درشت بود شناسنامه‌اش را دستکاری کرد تا ۱۷ ساله شد. قبولش کردند. مادرش برای اعتراض به این مسئله به سپاه منطقه رفت و به مسئول مربوطه گفت پسرم هنوز بچه‌ است و زود است به جبهه برود اما به او گفتند: نه حاج خانم ماشاءا… ۱۷ سال دارد و سن و سالش برای جبهه مناسب است. او هم انگار زبانش قفل شده باشد نتوانست بگوید چقدر ماهرانه شناسنامه‌اش را دستکاری کرده است.

مادرش توی خانه کلی گریه کرد و گفت پسرم به خدا زود است تو بروی،‌ خیلی زود است. پسر که طاقت اشک‌های مادر را نداشت چشمان اشک‌بارش را از گل‌های قالی گرفت و گفت «مادر من که از علی اصغر امام حسین(ع) کوچک تر نیستم، آن طفل معصوم ۶ ماهه بود که در میدان جنگ به شهادت رسید. من که به گرد پای علی‌اصغر هم نمی‌رسم.» مادر گریه می کرد و پسر هم…
با همه این حرفها مادر از ته قلب راضی به رفتنش نبود!

چند روزی گذشت و پسر هیچ نمی گفت. یک روز مادر که برای خرید رفته بود دید اتوبوس رزمنده‌ها در حال اعزام به جبهه است. کنار خیابان به تماشا کردن ایستاد و دید که پسرش احمد داخل یکی از همان اتوبوس‌ها برایش دست تکان می‌دهد. به داخل اتوبوس رفت تا برای بار سوم مانع رفتنش بشود اما احمد در حالی که غرور مردانه خاصی در کلامش موج می‌زد گفت مادر جان قبلا حرف هایم را زده‌ام شما حقی بر گردن من داری که باید به آن پایبند باشم اما این حق از حق اسلام بیشتر نیست،‌ اگر می‌خواهی در عالم مادر و فرزندی از شما راضی باشم شما را قسم می‌دهم بگذاری بروم. اسلام و کشورمان در خطر است. زن هم انگار دهانش بسته شده باشد صورتش را بوسید و از اتوبوس پیاده شد و با گوشه چادر اشک‌هایش را که در وداع با پسرش لحظه‌ای قطع نمی‌شد پاک کرد. چه وداع تلخی بود،‌ احمد من داشت می‌رفت و انگار قلب مادر را هم با خودش می‌برد.می گفت آبدارچی ام اما مین خنثی می کرد.
به مادرش گفته بود از جهاد سازندگی می‌روم اما چند روز بعد یکی از دوستانش گفت به عنوان بسیجی و از طرف سپاه رفته. اولین نامه‌اش دو ماه بعد به دست مادر رسید. توی نامه بابت رد کردن درخواستش در اتوبوس برای نماندن و رفتن از حلالیت خواسته بود.
از همه دوستان و آشنایان هم حلالیت خواسته بود. از حال خوبش نوشته بود،‌ نوشته بود برای پیروزی دعا کنید،‌ برای عزت کشورمان. نوشته بود ما رفته‌ایم تا ناموس و کشورمان به دست آمریکایی‌ها و سربازان صدام نیفتد. نوشته بود جهاد سازندگی نیستم و به جبهه رفته‌ام حلال کن مادر که واقعیت را نگفتم. نوشته بود توی جبهه به رزمنده‌ها چای می‌دهم و پوتین‌هایشان را واکس می‌زنم. می‌خواست آرامش دل مادر را بیشتر از این به هم نریزد اما دوستش گفته بود توی جبهه‌ها مین خنثی می‌کند.
۴ یا ۵ بار نامه نوشت.

مرخصی هم خیلی دیر می‌آمد و هر سه چهار ماه یک بار می‌آمد. بار اولی که آمد هنگام رفتنش مادر با ناامیدی گفتم نرو مادر جان،‌ شما سهم خودت را پرداختی و دینت را ادا کردی اما پیشانی‌ مادر را بوسید و گفت نه مادر جان تا جنگ باشد و تا مقاومت در مقابل دشمن باشد این سهم هنوز ادا نشده است. من می‌روم تا بعضی‌ها که از نعمت آرامش برخوردارند اما برای دفاع از کشور به جبهه نمی‌روند خجالت بکشند.
هر بار که می‌آمد نورانی تر از قبل بود. نماز اول وقتش هیچ وقت ترک نمی‌شد. وقتی می‌آمد،‌ در فاصله کوتاهی که بود به اقوام و آشنایان سر می‌‌زد و کارهایشان را انجام می‌داد. آن سا‌ل‌ها گاز نبود و احمد کپسو‌ل‌های گاز اقوام را می‌گذاشت روی موتور و برای پر کردن کپسول‌ها کلی راه طی می‌کرد.
دومین باری که به مرخصی آمده بود مادر خیلی خوشحال بود. چادر به سر کرد تا به بازار برود و برای درست کردن غذایی که دوست داشت موادغذایی بخرد. مانعش شد و گفت نه مادر جان هر چه در خانه داری می‌‌خوریم. ما چند روز قبل در جبهه سه روز و سه شب بود که هیچ چیزی برای خوردن نداشتیم.
حالا هم در برخی محورها به دلیل آتش زیاد دشمن، امکان رسیدن مواد غذایی وجود ندارد و وضع غذایی بچه‌ها ممکن است خیلی خوب نباشد.
هر بار که می‌آمد کلی از افراد فامیل مادر را دوره می‌کردند و قسم می‌دادند که این بار نگذار این طفل معصوم برود. اما انگار دیگر مادر نیز به این باورم رسیده بود که باید از احمد دل بکند. می‌گفت هیچ کس حریف نرفتن پسرش نیست،‌ راهش را پیدا کرده و باید برود به این راه…
سرانجام ترکش به گلویش خورد و مجروح شد او را به مشهد منتقل کردند و به خانواده اش اطلاع دادند مادر و پدر به مشهد رفتند . ترکش اذیتش می‌کرد و هیچ چیزی نمی‌توانست بخورد. حتی قرص را هم نمی‌توانست از گلو پایین ببرد،‌ حتی آب هم نمی‌توانست بخورد،‌ برای همین دائم با آمپول و سرم سرپا نگهش می‌داشتند.
یکی از روزها که با مادر روی چمن‌های حیاط بیمارستان نشسته بود گفت مادر جان آرزو دارم قبل از این که دوباره به جبهه برگردم سفر جمکران قسمتم شود. مادر اصلا باور نداشت که آخرین روزهای دیدارش با پسر است. دکترها می گفتند یک ترکش است و در می‌آوریمش و خوب می‌شود اما یک هفته که از آمدنش گذشت شهید شد. توی وصیت نامه‌اش از برادرش خواسته بود که راهش ادامه داشته باشد.
نوشته بود برای اسلام و ایران دعا کنید.
بیستم مرداد سال ۶۲ بود که شهید شد. درست مثل علی‌اصغر که تیر در گلویش نشسته بود.


قصه شنیدنی دانش آموز شهید سبزواری؛ «احمد نظیف» که جوان ترین شهید دانش آموز کشور است

 نظر دهید »

دانش آموز مسئولیت پذیر

03 مهر 1395 توسط زهرا تجري

 مسئولت پذیری یکی از ویژگی های مهم در موفقیت می باشد.

دانش آموزان باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی مسئولیت هایی را که به عهده شان می باشد به خوبی انجام داده و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی گلیم خود را از آب بکشند، اما برای این که فرزندان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید ابتدا آنها را با مسئولیت هایی که وظیفه انجام آنها را دارند آشنا کنیم و در مقابل مسئولیت هایی را به آنها محول کنید تا حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کنید.

به طور کلی مسئولیت پذیری یعنی توانایی پذیرش و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته شده است، البته مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول می کند و باید حتما انجام بگیرد. اما وقتی از کسی خواسته می شود مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود موضوع درخواست چه می باشد.
مسئولیّت در لغت به معنای موظّف بودن و یا متعهّد بودن به انجام امری می باشد. وظیفه به آن چیزی اطلاق می شود که شرعاً یا عرفاً بر عهده کسی باشد.

پس بهتر است والدین برای اینکه از همان ابتدا فرزندشان با مسئولیت های مربوط به خود آشنا شوند وظایفی درباره کارهای خانه را نیز به او بدهند تا علاوه بر مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، مسئولیت پذیری اجتماعی را نیز بیاموزند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت داشته باشند.
برای آشنایی فرزندان با مسئولیت بهتر است از کارهای کوچک شروع کنید و وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن آنها باشد، اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد.
دقت داشته باشید که کلید کار در «سادگی» می باشد، فرزندان عادت دارند به محدوده کوچکی توجه کنند. بنا براین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدوده کوچک باشد تا او را خسته نکند، مثلا از جمع آوری اتاق و وسایل شخصی مربوط به خودش شروع کنید و به او آموزش بدهید که وسایلش از جمله دفتر، کتاب، کیف و ….را در جای خودشان بگذارد و وسایلی مانند جامدادی و کفشش را خودش تمیز کند.

دانش آموز را به طور دقیق از انتظاراتی که از او دارید و اینکه چه کارهایی را باید انجام دهد آگاه سازید و به او نشان دهید چگونه این کارها را انجام دهد.
در اوایل سال تحصیلی برای درست کردن برنامه درسی که فردا باید به مدرسه ببرند به او کمک کنید و بعد از گذشت زمانی مسئولیت انجام این کار را به عهده خود دانش آموز بگذارید این امر باعث بالا بردن دقت او می شود. در انجام بعضی از کارها (مرتب کردن لباس ها، لوازم التحریر، کیف، اسباب بازی ،کفش، بستن دکمه لباس و … به او کمک کنید.) مثلا برای تمیز کردن کفش مدرسه اش ابتدا یکبار با او همکاری کنید تا کاملا متوجه روش انجام کار بشود تا برای دفعات دیگر خودش به تنهایی این کار را انجام دهد و دیگر کارهای او را اصلاح نکنید: تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به او منتقل می کند که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده است. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده است، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید.

یکی دیگر از کارهای ساده ای که خوب است به او آموزش بدهید بستن دکمه های لباسش می باشد تا از این به بعد بتواند به راحتی آنها را ببندد.
به فرزند خود آموزش دهید که بعد از مدرسه بهتر است ابتدا تکالیفش را انجام دهد سپس برای بازی یا هر کار دیگری وقت بگذارد، بهتر است همیشه جملات مثبت برای راهنمایی او به کار ببرید زیرا جملات منفی در ذهن دانش آموزان اثر خوبی به جا نمی گذارد.

دانش آموزانی که از ابتدا با مفهوم مسئولیت آشنا می شوند و مسئولیتی را قبول می كنند، كارهای خود را به موقع و با تمام تلاش انجام می دهند و در هر صورتی كه در كار خود اشتباه كنند با تمام سعی خود، در اصلاح آن می كوشند.

نتیجه مسئولیت پذیری
-دانش آموزان مسئولیت پذیر در مواجهه با مشكلات دچار سر در گمی نمی شوند.
- این گونه دانش آموزان به خاطر انعطاف پذیر بودن، تغییرات زندگی را پذیرفته و مشكلات را با صبر و حوصله و با استفاده از راهنمایی ها از سر راه خود بر می دارند.
- دانش آموزان مسئولیت پذیر با اطرافیان و محیط سازگاری بیشتری دارند چون با كسب این مهارت به استقلال رسیده اند و از نصیحت دیگران ناراحت نمی شوند و حتی روی آنها تمرکز کرده و نکات مهم و آموزنده را از آن فرا می گیرند.
- دانش آموز مسئولیت پذیر به رشد فكری و شكوفایی استعدادهای خود واقف است.
- دانش آموزان مسئولیت پذیر توان بالایی برای انجام درست و به موقع كارها را دارند و با هدف، برنامه ریزی و انگیزه گام بر می دارند تا به نتیجه دلخواه دست یابند.
-بسیاری از بی نظمی ها و به هم ریختگی برنامه ها، به خاطر عدم مسئولیت پذیری دانش آموزان می باشد.
- آنها با قوانین و مقررات (خانه و مدرسه) كاملا آشنا می باشند.
- این دانش آموزان در رعایت حقوق دیگران کوشا می باشند.
- به بزرگترها و اولیای مدرسه احترام می گذارد.
- در كارها سستی و تنبلی نمی كند.
- قدر زحماتی که برایش متحمل شده اید را به خوبی می داند و از امکاناتی که برایش فراهم شده است به خوبی استفاده می کند.

-در رابطه با همه افراد و هم کلاسی هایش احساس مسئولیت می کند.
- در محیط مدرسه با مشکل روبرو نمی شود.
- انجام تمام اموری که به عنوان یک دانش آموز به او مربوط می شود را به خوبی می داند و به بهترین شکل انجام می دهد و نیازی به تذکر و حتی تنبیه ندارد.
والدین عزیز برای داشتن دانش آموزی با این خصوصیات و دستیابی او به موفقیت در تمام امور، اولین گام را برای او برداشته و مانند همیشه با دعای خیر، صبر و حوصله خود، او را در این امر یاری کنید.

بخش مرکز یادگیری سایت تبیان

 نظر دهید »

امام خميني(رحمت الله علیه) و جنگ تحمیلی

03 مهر 1395 توسط زهرا تجري

 

اين جنگ از ديدگاه عرفاني و معنوي حضرت امام، براي ملتي كه به تازگي از استبداد رژيم شاهنشاهي رهايي يافته بود، يك “امتحان الهي” قلمداد شد.
هجوم وحشيانه و گسترده رژيم بعث عراق در آخرين روز شهريور 1359، حادثه اي بزرگ را در تاريخ انقلاب اسلامي به ثبت رساند كه سرانجام به خلق حماسه اي جاودان و حيرت انگيز در تاريخ سرزمين ايران انجاميد.
اين جنگ از ديدگاه عرفاني و معنوي حضرت امام، براي ملتي كه به تازگي از استبداد رژيم شاهنشاهي رهايي يافته بود، يك “امتحان الهي” قلمداد شد.
“جنگ هم يك مساله‌اي بود كه انسان خيال مي‌كرد بسيار مهم است، لكن معلوم شد كه منافعش بيشتر از ضررهايش بود. آن انسجامي‌كه در اثر جنگ بين همه قشرهاي مردم پيدا شد و آن معناي روحاني و معنوي كه در خود سربازان ارتش و ژاندارمري و سپا پاسداران به نمايش گذاشته شد و آن روح تعاوني كه در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر كشور تحقق پيدا كرد، به دنيا فهماند كه اين مساله اي كه در ايران است با همه مسائل جداست.” (صحيفه نور، ج16ص19)
همچنين امام جنگ را براي ملت مقاوم و مبارز ايران ، عامل آگاهي، حركت و خروج از فترت و سستي مي‌دانست:”وقتي يك جنگي شروع شود، ملت ما بيدار مي‌شود، بيشتر متحرك مي‌شود.”
(صحيفه نور،ج13،ص157)

علل تجاوز دشمن از ديدگاه حضرت امام

رژيم بعث عراق كه خود آغازگر تجاوز به ميهن اسلامي ايران بود در همان روزهاي شروع جنگ براي فريب افكار عمومي جهان و ملتهاي مسلمان و اعراب منطقه، علل ذيل را براي اين تهاجم برشمرد:
1ـ الزام ايران به شناسايي حاكميت عراق بر اروند رود.
2ـ بازگرداندن سه جزيره ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك به اعراب.
3ـ قطع دخالت ايران در امور داخلي عراق.
4ـ مجبور كردن ايران به پذيرش خودمختاري برخي از استانهاي مرزي همچون خوزستان و كردستان.
هر چند مجامع و محافل بين المللي در روزهاي آغاز جنگ به گمان پيروزي نظامي عراق، درباره دلايل واقعي عراق سكوت اختيار كردند، اما هنگامي كه عراق را در نابودي انقلاب اسلامي ناكام ديدند اعتراف كردند كه رژيم عراق به قصد سرنگوني نظام اسلامي ايران و شكست انقلاب اسلامي و پيشگيري از نفوذ ان به جهان اسلام و خاورميانه به ايران حمله كرده است.
امام خميني كه از اهداف دشمن و استكبار جهاني در رويارويي با انقلاب اسلامي شناخت ژرف و عميقي داشت در روزهاي آغازين جنگ ريشه و علت تهاجم را در چند موضوع مهم مشخص و تبيين نمودند:

1ـ اسلام خواهي نظام و حكومت

اينكه انقلاب اسلامي براي تحقق حاكميت ديني به وجود آمده و بر مسائلي همچون رهايي از سلطه بيگانگان، قطع رابطه با رژيم اشغالگر قدس، تاكيد بر مشتركات اسلامي و وحدت فرقه هاي اسلامي اصرار دارد، واكنش و مخالفت استكبار جهاني را برانگيخت و بر دشمني آنان افزود.
حضرت امام در اين باره مي‌فرمايند:”اينكه ميبينيد عراق به ايران حمله مي‌كند، علتش گرفتن چهار وجب خاك نيست، بلكه علت اصلي آن ترس آنها از حكومت اسلامي و اتحاد اسلامي است.”
(صحيفه امام، ج15، ص5)
“جرم واقعي ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهوري اسلامي به جاي نظام طاغوت ستمشاهي است.”
(صحيفه نور، ج20، ص116)

2ـ جلوگيري از صدور انقلاب اسلامي

حركت توفنده انقلاب اسلامي براي رهايي از ظلم بانگ بيدار باش را براي خفتگان در چنگان استعمار به صدا درآورد و استكبار جهاني كه اين خيزش اسلامي را برنمي‌تابيد براي مهار آن به جنگ متوسل شد.
“آنها - استكبار جهاني- مي‌دانند كه مردم كشورهاي اسلامي در مقابلشان مي‌ايستند و همچنين است مردم كشورهاي غير اسلامي كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان.”
(صحيفه نور، ج18، ص112)

3ـ دشمني شيطان بزرگ

با پيروزي انقلاب اسلامي سلطه 30 ساله آمريكا بر فرهنگ، اقتصاد، سياست و نيروهاي مسلح ايران پايان يافت. اخراج مستشاران نظامي آمريكا، قطع رابطه سياسي و اقتصادي، تصرف لانه جاسوسي و مخالفت جمهوري اسلامي ايران با سياستهاي استكباري آمريكا در منطقه خليج فارس خواب آمريكا را براي سلطه مجدد بر ايران آشفته ساخت.
“قدرتهاي بزرگ كه دستشان از مخازن بزرگ ايران كوتاه شده است و سلطه و قدرتشان با همت ملت ايران و قواي مسلح آن قطع گرديده است، اكنون بهدست و پا افتاده اند تا با جنگ افروزي بين برادران، سلطه خود را اعاده كنند و چپاولگري خود را از سر گيرند.”
(صحيفه نور، ج13، ص119)

4ـ تباني اسرائيل و آمريكا

نكته مهمي كه در تحليل علل تحميل جنگ از نظر حضرت امام مخفي نماند، دشمني رژيم غاصب اسرائيل با اهداف و سياستهاي انقلاب اسلامي در جهان اسلام است. رژيم ستمشاهي از قوي‌ترين پشتيبانان و همپيمانان اسرائيل در منطقه خاورميانه محسوب مي شدكه با پيروزي انقلاب اسلامي نه تنهاضربه سختي به اسرائيل وارد آورد بلكه عامل مهمي در بسيج مسلمانان عليه سياستهاي غاصبانه اين رژيم گرديد. لذا يكي از راههاي جلوگيري از وحدت مسلمانان، تباني اسرائيل و آمريكا براي تحميل جنگ عليه ايران بود. برخي از سردمداران اسرائيل با خوشحالي اعتراف كردند كه ما از درگيري ايران و عراق شديداً شادمان هستيم زيرا با تحليل رفتن قدرت نظامي عراق و ايرن، اسرائيل با خطر بزرگي روبرو نيست و فرصت مي‌يابد تا سياست توسعه طلبانه خود را ادامه دهد.
(روزنامه اطلاعات2/7/59 به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس)
“قدرتهايي كه بايد صرف برانداختن اسرائيل و نجات بيت المقدس بزرگ شود، با تباني بين شياطين بزرگ و صهيونيسم جهاني و بين حزب بعث ، صرف هجوم بر ضد مخالف سرسخت اسرائيل و آمريكا شد و مي‌شود.”
(صحيفه نور، ج15، ص158)

5ـ توسعه طلبي رژيم عراق

پس از فروپاشي رژيم ستمشاهي ايران كه با حمايت آمريكا سالها ژاندارم منطقه بود، اين منطقه عملا با خلاء قدرت سياسي و نظامي مواجهه گرديد. از منظر امام اين حادثه حاكمان قدرت طلب عراق را تحريك كرد تا با تهاجم به ايران و برتري نظامي خود در منطقه، حاكميت خود را بر خليج فارس تحميل كند. همچنين خلاء قدرت در رهبري اعراب رژيم عراق را وسوسه كرد تا شايد در اين موقعيت بتواند رهبري اعراب را به دست بگيرد.
“صدام در تهاجم خود به اين كشور اسلامي نقشه رهبري خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمي خليج فارس را تعقيب مي‌كرد و آمريكا نيز از جهالت و غرور و بلند پروازي صدام استفاده كرد و او را به هجوم به ايران واداشت.”
(صحيفه نور، ج19، ص292)

6ـ مساعد بودن شرايط داخلي

شرايط سياسي داخل كشور در اوايل سالهاي انقلاب، زمينه مناسب سياسي و رواني را براي حمله عراق آماده كرده بود. وجود تنشهاي سياسي، ضعف بنيه نظامي ارتش به علت اخراج مستشاران نظامي و دستگيري تعدادي از افسران نظامي خائن در كودتاي شهيد نوژه، اختلاف نظر مسئولان و خيانت بني صدر اولين رئيس جمهوري ايران، زمينه مناسب شكل گيري تهاجم بود.
“صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامي حمله كند و بعضي از اشخاصي كه آن وقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالي كه اطلاع داشتند چيزي نگفتند.”
(صحيفه نور، ج16، ص107)
گواه خيانت بني صدر در اوان جنگ، داشتن حالت انفعالي در مقابل هجوم دشمن، عدم تحرك جدي براي بيرون راندن دشمن و به كار نگرفتن نيروهاي عظيم مردمي در يگانهاي رزمي در طول مدت رياست جمهوري و جانشيني فرماندهي كل قواي او است كه پس از عزل وي اين مشكل جدي بر طرف شد و عملياتهاي مهم پي در پي با حضور جوانان پرشور بسيجي انجام گرفت.
“البته با خيانت بعضي ها كه آن وقت بودند يك جاهايي را به غافلگيري گرفتند لكن آن وقتي كه جوانها در مقابلشان ايستادند ديگر نتوانستند يك قدم پيش بيايند.”
(صحيفه نور، ج15،ص423)

ماهيت جنگ تحميلي از ديدگاه حضرت امام خميني

در روزهاي آغازين جنگ شبهاتي درباره دفاع مشروع مطرح مي‌شد. زمينه بروز اين شبهات، اسلامي بودن كشور عراق و مسلمان بودن آنها بود. از اين رو امام خميني به دفع اين شبهات و تبيين ماهيت جنگ و متجاوزان پرداختند تا رزمندگان با بصيرت كامل به دفاع مقدس خويش ادامه دهند. ماهيت جنگ عراق عليه ايران از ديدگاه امام داراي سه مشخصه ذيل بود:

1ـ جنگ اسلام و كفر

با مروري بر عملكرد حزب بعث عراق از آغاز تسلط بر كشور عراق كه با كودتا انجام پذيرفت تا كنون، مخالفت شديد آنان با احكام و قوانين اسلامي به خوبي مشهود است. امام به عنوان يك مرجع ديني سالهاي متمادي در عراق تبعيد بودند و از نزديك شاهد فعاليتهاي ضد ديني آنان بود، مي‌فرمود:
“ما حزب بعث عراق را مي‌شناسيم و مي‌دانيم كه اين‌ها به اسلام عقيده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خويش مي‌دانند و صدام حسين اين جنگ را بر ملت مسلمان ايران تحميل كرد. ما كساني را كه از اصول اسلام و قرآن كريم انحراف حاصل م كنند و به قتل عام مسلمانان مي‌پردازند را مسلمان نمي‌دانيم… و شما – رزمندگان – براي حفظ اسلام داريد جنگ مي‌كنيد و صدام براي نابودي اسلام، الآن اسلام به تمامه در مقابل كفر واقع شده است.”
صحيفه نور، ج13 و 15، ص197 و 53)

2ـ جنگ حق و باطل

از معيارهايي كه نشان مي‌دهد ملتي در يك حركت و عمل در موضع حق يا باطل قرار دارد، انگيزه هاي درست يا نادرستي است كه از انجام آن دارد. رژيم عراق با انگيزه نابودي انقلاب اسلامي و تصرف بخشهايي از ميهن اسلامي تجاوز به خاك ايران را آغاز كرد وبراي تحقق آن از هيچ جنايتي فرو گذار نكرد، اما رزمندگان اسلام با انگيزه دفاع از اسلام و ارزشهاي اسلامي پا به عرصه جنگ گذاشتند.
“اين جنگ، جنگ اعتقاداست، جنگ ارزشهاي اعتقادي – انقلابي و ما در مقابل ظلم ايستاده ايم.”
(صحيفه نور، ج15، ص229)

3ـ جهاد دفاعي

ماهيت جنگ ايران در برابر عراق از ديدگاه حضرت امام جهاد دفاعي بود:
“ايران براي خدا قيام كرده است، براي خدا ادامه مي‌دهد و جز دفاع، جنگ ابتدائي با هيچ كس نخواهد كرد.” (صحيفه نور،ج16، ص68(
رژيم عراق همزمان با هجوم گسترده خود به شهرهاي غربي و جنوبي، مناطق مسكوني و اقتصادي ديگر شهرها را با بمب، توپ و موشك هدف قرار مي‌داد. امام پس از مشورت با مسئولان و فرماندهان نظامي، سياست دفاعي كشور را بر هجوم پيشگيرانه بنيان نهاده و فرمودند:"وارد شديم در عراق براي اينكه نگذاريم هر روز شهرها مورد حمله واقع شود و مي‌خواهيم اين حملات را به حدي برسانيم كه نتوانند كاري بكنند و اين يك دفاعي است كه ما داريم.”
(صحيفه نور، ج16،ص223)
ايشان خطاب به فرماندهان نظامي، سياست پيشروي در داخل خاك عراق را اينگونه ترسيم نمودند: ” تكليف ما اينست كه جلوي اينكار را بگيريم. تكليف ما اين است كه تا هر كجا كه جلوگيري از اين امر لازم است، پيش برويم و تاهر كجايي كه بايد دفاع كرد، پيشروي بايد كرد.”
(صحيفه نور، ج16، ص28)
حضرت امام ضمن تبيين علت ورود به خاك عراق از نظر سياسي و نظامي، ازاين اقدام به عنوان اهرمي براي فشار به مجامع بين المللي استفاده مي‌كند و اتمام عمليات دفاعي رزمندگان را در خاك عراق متوقف بر پذيرش خواسته هاي جمهوري اسلامي مي داند.


منبع: صحیفه نور

 

 نظر دهید »

40 حدیث در باب «غیبت»

24 شهریور 1395 توسط زهرا تجري

معنای غیبت
1- عَن أبى ذَر قُلتُ: يا رَسُولَ اللّه وَ مَاالغَيبَةُ؟ قالَ ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يُكِره. قُلتُ يا رَسُولَ اللّه ِ فَإنْ كانَ فيهِ الّذى يُذكَرُ بِهِ، قالَ: إعلَمْ أنّكَ إذا ذَكَرتَهُ بِما هُوَ فيهِ فَقَد أغتَبتَهُ وَ إذا ذَكَرتَهُ بِما لَيسَ فيهِ فَقَد بَهَتَّهُ.

ابوذر مى گويد به رسول خدا گفتم: غيبت چيست؟ فرمود: برادرت را به آنچه دوست ندارد ياد كنى. گفتم: اى رسول خدا اگر آنچه كه ياد مى شود دراو باشد چه؟ فرمود: بدان، اگر آنچه را دراو هست ياد كنى غيبت او را كردى، واگر آنچه راكه در اونباشد ياد كنى پس به اوبهتان زدى.

ملاك وحرمت غـيبت

2- قالَ الصادِقُ عليه السلامعليهم السلام ألغَيبَةُ حَرامٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ، مَأثُومٌ صاحِبُها فى كُلِّ حالٍ، وَ صِفَةُ الغَيبَةِ أنْ تَذكُرَ أَحَداً بَما لَيسَ هُوَ عِندَاللّه ِ عَيبٌ وَ تَذُمُّ ما يَحمِدُهُ أهلُ العِلمِ فيهِ. حديث

امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت كردن بر هر مسلمانى حرام است. غيبت كننده هميشه گنهكار است، غيبت آن است كه كسى را با آنچه پيش خدا عيب نيست ياد كنى و مذّمت كنى آنچه را كه اهل علم و دانش ستايش مى كنند.


منفورترين مخلوقات

3 -قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: أبغَضُ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ المُغتابُ.

حضرت على عليه السلام فرمود: منفورترين مخلوقات نزد خدا غيبت كننده است.

بدبخت‏ترين مردم

4 -قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: ألأمُ النّاسِ المُغتابُ

على عليه السلام فرمود: دردناكترين مردم (در قيام) غيبت كننده است.

بدترين دروغ

5 -قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: ألغَيبَةُ شَرُّ الإفكِ

على عليه السلام فرمود: غيبت كردن بدترين دروغ و حرف نارواست.

خورشت سگان

6 -قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: ألغَيبَةُ قُوتُ كِلابِ النّارِ.

على عليه السلام فرمود: غيبت، خورشت سگان جهنم است.

نشانه منافق

7 -قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: ألغَيبَةُ آيَةُ المُنافِقِ.

على عليه السلام فرمود: غيبت كردن نشانه و خصلت منافق است.


ارزش ترك غيبت

8 -عَنِ النَّبِىِّ عليه السلام قالَ: تَركُ الغَيبَةِ أَحَبُّ إلَى اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ مِن عَشرَةِ آلاف رَكعَةٍ تَطَوُّعاً.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: ترك غيبت از ده هزار ركعت نماز مستحبى پيش خدا محبوبتر است.

بدتر از مردار

9 -عَنِ الإمامِ العَسكَري عليه السلام: إعلَمُوا أَنَّ غَيبَتَكُم لاَِخيكُمُ المُؤمِنِ مِن شيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَعظَمُ فِى التَّحريمِ مِنَ المَيتَةِ.

از امام حسن عسكرى عليه السلامنقل شده كه فرمود: بدانيد غيبت كردن شما از مؤمنى از شيعه آل محمد صلي الله عليه و آله از مرده خوارى بدتر و حرامتر است.

اشاعه گناه

10 -عَن أبى عَبدِاللّه عليه السلام قالَ: مَن قالَ فى مُؤمِنٍ مارَأَتهُ عَيناهُ وَ سَمِعَتهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِن الّذينَ قالَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ: إنَّ الّذينَ يُحِبُّونَ أنْ تَشيعَ الفاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنُوا لَهُم عَذابٌ أليمٌ.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه آنچه را از مؤمنى ديده يا شنيده بگويد، او از كسانى است كه خدا درباره آنان فرمود: كسانى كه دوست دارند گناه و فساد در بين مؤمنان پخش شود عذاب دردناكى براى آنان خواهد بود.

زشت‏ تر از زنا

11- قالَ رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: يا أباذَرَ إيّاكَ وَ الغَيبَةَ فَإنَّ الغَيبَةَ أشَدُّ مِنَ الزِّنا قُلتُ: وَلِمَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله؟ قالَ: لاَِنَّ الرَّجُلَ يَزنى فَيَتُوبُ إلَى اللّه ِ فَيَتُوبُ اللّه ُ عَلَيهِ، وَالغَيبَةُ لاتُغفَرُ حَتّى يَغفِرُها صاحِبُها.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اى اباذر! بپرهيز از غيبت، زيرا غيبت از زنا سخت تر وبدتر است. اباذر مى گويد گفتم: چرا يا رسول اللّه ؟ فرمود: چون مرد زنا مى كند و توبه مى كند، خدا هم مى پذيرد، ولى غيبت بخشوده نمى شود تا اينكه صاحبش ببخشيد.

خوردن گوشت مردم

12- قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: يا نُوفُ! كَذِبَ مَن زَعَمَ أنِّهُ وُلِدَ مِن حَلالٍ وَ هُوَ يَأكُلَ لُحُومَ النّاسِ بِالغَيبَةِ.

اميرالمؤمنين عليه السلام به نوف بكّالى فرمود: دروغ مى گويد كسى كه فكر مى كند حلال زاده است، درحالى كه گوشت مردم را با غيبت كردن مى خورد.

شريك شيطان

13- قالَ الصّادِقُ عليه السلام: مِنِ اغتابَ أخاهُ المُؤمِنَ مِن غَيرِ تِرَةٍ بَينَهُما فَهُوَ شَرَكَ الشَّيطانَ.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى بدون اينكه برادر مؤمنش به او ظلمى كرده باشد غيبت او را بكند شريك شيطان است.

معصيت الهى

14- قالَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله: سِبابُ المُؤمِنِ فُسُوقٌ وَ قَتالُهُ كُفرٌ وَ أَكلُ لَحمِهِ مِن مَعصِيَةِ اللّه ِ.

رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: فحش دادن به مؤمن فسق و فجور است و كشتن او كفر است و خوردن گوشت او (با غيبت كردن) گناه و نافرمانى خداست.

دشمنى با خـدا

15- قالَ عَلِى عليه السلام: إيّاكَ وَالغَيبَةَ فَإنَّها تَمقِتُكَ إلَى اللّه ِ وَ النّاسُ وَتحَبِطُ أجرَكَ.

على عليه السلام فرمود: از غيبت بپرهيز، كه آن تو را با خدا و مردم دشمن مى كند و اجر و پاداش كارهاى تو را از بين مى برد.

محروميت از بهشت

17- عَنِ النَّبِىّ صلي الله عليه و آله: تَحرُمُ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ: عَلَى المَنّانِ، وَ عَلَى المُغتابِ، وَ عَلى مُدمِنِ الخَمرِ.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: بهشت بر سه گروه حرام است، بر منّت گذار، غيبت كننده و دائم الخمر، (اين سه گروه از بهشت محروم هستند).

آثار غيبت

18- قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: مَنِ اغتابَ إمرَءً مُسلِماًبَطَلَ صَومُهُ، وَ نَقَضَ وُضُوئَهُ وَ جاءَ يَومَ القِيامَةِ يَفُوحُ مِن فيهِ رائِحَةٌ أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ يَتَأَذى بِهِ أَهلُ المَوقِفِ.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: كسى كه غيبت مسلمانى را بكند، روزه اش باطل مى شود، وضويش مى شكند، و روز قيامت درحالى مى آيد كه از دهانش بويى متعفن تر از مردار بيرون مى آيد كه اهل قيامت از آن بو رنج مى برند.

عاقبت غيبت

19- قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: مَنِ اغتابَ مُؤمِناً بِما فيهِ لَم يَجمَعِ اللّه ُ بَينَهُما فِى الجَنَّةِ أَبَدا وَ مَنِ اغتابَ مُؤمِناً بِما لَيسَ فيهِ فَقَدِ انقَطَعَتِ العِصمَةُ بَينَهُما، وَ كانَ المُغتابُ فِى النّارِ خالِداً فيها وَ بِئسَ المَصيرُ.

رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: كسى كه از مؤمن به آنچه در او هست غيبت كند، خداوند آن دو را در بهشت جمع نمى كند و كسى كه مؤمنى را به چيزى كه در او نيست غيبت كند عصمت بين آن دو قطع مى گردد و غيبت كننده براى هميشه در جهنم خواهد بود و جهنم بدفرجامى است.


عكس العمل غيبت

20- عَنِ الصّادِقِ عليه السلام: لاتَغتَب فَتُغتَب، وَلاتَحفِر لاَِخيكَ حُفرَةً فَتَقَعُ فيها، فَإنَّكَ كَما تُدينُ تُدانُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت نكن كه غيبتت مى كنند، براى برادرت چاه مكن كه در آن مى افتى، چون همانطور كه برخورد مى كنى با تو برخورد مى شود.

نـماز و روزه غيبت كننده

21- قالَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله: مَنِ اغتابَ مُسلِماً أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه ُ صَلاتَهُ وَلاصِيامَةُ أربَعينَ يَوماً وَ لَيلَةً إلاّ أنْ يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: كسى كه غيبت زن يا مرد مسلمانى را بكند خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نمى پذيرد، مگر اينكه صاحب غيبت او را ببخشد.

نخستين جهنّمى

22- عَنِ الصّادِقِ عليه السلام قالَ: وَالغَيبَةُ تَأكُلُ الحَسَناتُ كَما تَأكُلَ النّارُالحَطَبَ؛ أوحَى اللّه ُ تَعالى عَزَّوَجَلَّ إلى مُوسَى بنِ عِمران عليه السلام:ألمُغتابُ إن تابَ فَهُوَ آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَّنَةَ وَإنْ لَم يَتُب فَهُوَ أوَّلُ مَنْ يَدخُلُ النّارَ. حديث

امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت، حسنات را مى خورد همانطور كه آتش هيزم را مى خورد، خداوند بزرگ به موسى وحى مى فرمود: غيبت كننده اگر توبه كند آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود، و اگر توبه نكند نخستين كسى است كه وارد آتش مى گردد.

نابودى حسنات

23- قالَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله: يُؤتى بِأَحَدٍ يَومَ القِيامَةِ يُوقِفُ بَينَ يَدَىِ اللّه ِ وَ يُدفَعُ إلَيهِ كِتابَهُ فَلايُرى حَسَناتِهِ، فَيَقُولُ: إلهى لَيسَ هذا كِتابى، فَأنى لا أرى فيها طاعَتى، فَيُقالُ لَهُ: إنَّ رَبَّكَ لايَضِلُّ وَ لايَنسى، ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتِيابِ النّاسِ.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: روز قيامت فرد را مى آورند و در پيشگاه خدا نگاه مى دارند و نامه علمش را به او مى دهند و او حسنات خود را در آن نمى بيند، مى گويد: خدايا اين نامه عمل من نيست، زيرا طاعات من در آن نيست، به او گفته مى شود پروردگار تو فراموش نمى كند و جا نمى گذارد، عمل تو با غيبت مردم كردن از بين رفته است.

حرمت شكنى ديـگران

24- قالَ رَسُولُ اللّه ُ صلي الله عليه و آله: لَمّا عَرَجَ بى رَبّى عَزَّ وَ جَلَّ ، مَرَرتُ بِقُومٍ لَهُم أَظفارٌ مِن نُحاسٍ يَخمِشُونَ وُجُوهَهُم، وَ صُدُورَهُم، فَقُلتُ مَن هؤُلاءِ يا جَبرَئيلُ؟ فَقالَ هؤُلاءِ الّذينَ يَأكُلُونَ لُحُومَ النّاسِ، وَ يَقَعُونَ فى أعراضِهِم.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه پروردگارم مرا به معراج برد به گروهى برخوردم كه ناخنهايى از مس داشتند، صورت و سينه خود را با آنها مى تراشيدند گفتم: جبرئيل اينها چه كسانى اند؟ گفت: اينان كسانى اند كه گوشت مردم را مى خوردند، وآبروى آنانرا مى برند.

شريك جـرم

25- قالَ على عليه السلام: سامِعُ الغَيبَةِ شَريكُ المُغتابِ.

امام على عليه السلام فرمود: شنونده غيبت شريك غيبت كننده است.

گناه شنيدن غيبت

26- عَن رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله أنَّهُ قالَ فى خُطبَةٍ لَهُ: وَ مَن رَدَّ عَن أخيهِ غَيبَةً سَمِعَها فى مَجلِسٍ رَدَّاللّه ُ عُنهُ ألفَ بابٍ مِنَ الشَّرِ فِى الدُّنيا وَ الاخِرَةِ فَإنْ لَم يُرَدَّ عَنهُ وَأعجَبَهُ كانَ عَلَيهِ كَوِزرُ مَنِ اغتابَ.

رسول اكرم صلي الله عليه و آله در يكى از خطبه هايش فرمود: كسى كه غيبتى را از برادرش در مجلسى بشنود و ردّ كند، خداوند درب هزار شر دنيوى واخروى را بروى او مى بندد، واگر ردنكند وخوشش بيايد، گناه اوهمانند گناه غيبت كننده است.

شرط ايمان

27- قالَ أبُوعَبدِاللّه عليه السلام: مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللّه ِ وَاليَومِ الاخِرِ فَلايَجلِس مَجلِساً يَنتَقِص فيهِ إمامٌ أو يُعابُ فيهِ مُؤمِنٌ.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد در مجلسى كه از امام و حاكم اسلامى يا مؤمنى عيب گوئى شود ننشيند.

حق برادرى

28- عَن أبى عَبدِاللّه عليه السلام: ألمُسلِم أَخُو المُسلِم لايَظلِمُهُ وَ لايَخذُلُهُ، وَ لايَغتابُهُ وَ لايَغِشُّهُ وَ لايَحرِمُهُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان است به او ستم نمى كند و او را خوار نمى سازد و غيبت او را نمى كند و او را فريب نمى دهد و محروم نمى كند.

وظيفه عمومى

29- فى وَصِيَّةِ النَّبِىِّ صلي الله عليه و آله لِعَلِىٍّ عليه السلام: يا عَلِىُّ مَنِ اغتَيبَ عِندَهُ أَخُوهُ المُسلِمُ فَاستَطاعَ نَصرَهُ فَلَم يَنصُرَهُ خَذَلَهُ اللّه ُ فِى الدُّنيا وَالاخِرَةِ.

در وصيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به على عليه السلام چنين آمده است: يا على اگر پيش كسى غيبت برادر مؤمنش بشود و او توان يارى او را داشته باشد ولى او را يارى نكند (يعنى جلوى غيبت را نگيرد) خداوند او را در دنيا و آخرت خوار و ذليل خواهد كرد.

حجاب از آتش

30- قالَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله: مَن رَدَّ عَن عِرضِ أَخيهِ كانَ لَهُ حِجاباً مِنَ النّارِ.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: كسى كه از آبروى برادر دينى اش دفاع كند اين كار حجاب و مانع او از آتش مى شود.

جلوگيرى از غيبت يا پاداش بهشت

 31- قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: مَن رَدَّ عَن عِرضِ أَخيهِ المُسلِمِ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةَ ألبَتَةَ.

رسول اكرم عليه السلام فرمود: كسى كه مانع آبروريزى برادر مسلمانش بشود بهشت براى او واجب خواهد شد.

دفاع از مؤمن

32- عَن أبى ذَر عَنِ النَّبِىِّ صلي الله عليه و آله فى وَصِيَّتِهِ لَهُ قالَ: يا أباذَر مَن ذَبَّ عَن أخيهِ المُؤمِن الغَيبَةَ كانَ حَقاً عَلَى اللّه ِ أنْ يَعتِقَهُ مِنَ النّارِ…

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اى اباذر كسى كه از غيبت برادر مؤمنش جلوگيرى و دفاع كند بر خداوند است كه او را از آتش جهنم آزاد كند.

حقوق مؤمن

33- قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: ألإجلالُ لَهُ فى غَيبَتِهِ وَالوَدُّ لَهُ فى صَدرِهِ، وَ المُواساةُ لَهُ فى مالِهِ، وَ أنْ يَحرُمَ غَيبَتَهُ، وَ أنْ يَعُودُهُ فى مَرَضِهِ وَ أنْ يُشَيِّعَ جَنازَتَهُ، وَ أنْ لايَقُولَ فيهِ بَعدَ مَوتِهِ إلاّ خَيراً.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حق واجب الهى دارد.
1 ـ احترام او در هنگامى كه حضور ندارد.
2 ـ دوستى قلبى با او.
3 ـ شريك ساختن او در ثروتش.
4 ـ غيبت او را حرام بداند.
5 ـ در بيمارى او را عيادت كند.
6 ـ جنازه او را تشيع كند.
7 ـ بعد از مرگ درباره او جز به نيكى سخن نگويد.

كفّاره غيبت

34- عَن أبى عَبدِاللّه عليه السلام قالَ: سُئِلَ النَّبِىُّ صلي الله عليه و آله ما كَفّارَةُ الإغتِيابِ قالَ: تَستَغفِرُاللّه َ لِمَن اغتَبتَهُ كُلَّما ذَكَرتَهُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله سؤال شد: كفّاره غيبت كردن چيست؟فرمود: هرگاه او را ياد كردى براى او از خدا طلب مغفرت كنى.


غيبت فاسق

35- عَنِ الصّادِقِ عليه السلام قالَ: إذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ وَ لا غَيبَةَ.

امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه فرد فاسق، فسق و گناه خود را آشكار و علنى كند او حرمتى ندارد و غيبت او جايز است.

36- عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ عليه السلام قالَ: ثَلاثَةٌ لَيسَت لَهُم حُرمَة: صاحِبُ هَوىً مُبتَدِعٌ، وَالإمامُ الجائِرُ، وَالفاسِقُ المُعلِنُ الفِسقُ.

امام باقر عليه السلام فرمود: سه نفر داراى حرمت و احترام نيستند:
1 ـ هوسباز بدعتگذار
2 ـ پيشوا و حاكم ستمگر
3 ـ فاسقى كه گناه خود را علنى كند.

غيبت مجاز

37- عَن أبى عَبدِاللّه عليه السلام قالَ: ألغَيبَةُ أنْ تَقُولَ فى أخيكَ ما سَتَرَهُ اللّه ُ عَلَيهِ،وَ أمَّا الأمرُ الظّاهِرُ مِثلُ الحَدَّةِ وَالعَجَلَةِ فَلا. وَ البُهتانُ أنْ تَقُولَ فيهِ ما لَيسَ فيهِ.

امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت آن است كه درباره برادر مؤمنت چيزى را كه خدا پوشانده سخن بگويى. اما چيزى كه آشكار است مثل تندخويى و عجله غيبت نيست و بهتان آن است كه چيزى كه در او نيست بگويى.

38- قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: لاصَلاةَ لِمَن لايُصَلّى فِى المَسجِدِ مِعَ المُسلِمينَ إلاّ مِن عِلَّةِ، وَلاغَيبَةِ إلاّ لِمَن صَلّى فى بَيتِهِ وَ رَغِبَ عَن جَماعَتِنا، وَ مَن رَغِبَ عَن جَماعَةِ المُسلِمينَ سَقَطَت عَدالَتُهُ.

پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: كسى كه بدون عذر با مسلمانان در مسجد نماز نمى خواند نمازش كامل و مفيد نيست، و غيبت جايز نيست مگر از كسى كه از جماعت ما مسلمانان كناره گيرى كند و نماز را در خانه اش بخواند، و كسى كه از جمع مسلمانان كناره گيرى كند عدالتش ساقط مى شود.

بـازگويى برخورد زشت

39- عَن أبى عَبدِاللّه عليه السلام: إنَّ الضَّيفَ يَنزِلُ بِالرَّجُلِ فَلا يُحسِنُ ضِيافَتَهُ فَلا جُناحَ عَلَيهِ أنْ يَذكُرَ سُوءَ ما فَعَلَهُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: اگر ميهمانى به شخصى وارد شد و او با ميهمان رفتار خوبى نكرد، مانعى ندارد كه برخورد بد او را بازگو كند.


غيبت ممنوع

40- عَن أبى عَبدِاللّه عليه السلام قالَ: مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ واعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم كانَ مِمَّن حَرُمَت غَيبَتُهُ وَ كَمُلَت مُرُوّتُهُ وَ ظَهَرَ عَدلُهُ وَ وَجَبَ أُخُوَّتُهُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه با مردم معاشرت كند و به آنان ستم نكند، و با آنان گفتگو كند و دروغ نگويد و به آنان وعده بدهد و تخلف نكند از كسانى است كه غيبت او حرام و جوانمردى او كامل و عدالت او آشكار است و برادرى او واجب است.

 

 

1-وسائل الشيعه 8: 599 ح 9.
2-بحارالانوار 75: 257 ح 482.
3-غررالحكم 2: 824 ح 31283.
4-غررالحكم 2: 381 ح 29114.
5-غررالحكم 1: 13 ح 484.
6-غررالحكم 1: 298 ح 1144.
7-غررالحكم 1: 13 ح 484.
8-بحار الانوار 75: 261 ح 66.
9-بحار الانوار 75: 258 ح 52.
10-وسائل الشيعه 8: 598 ح 6.
11-وسائل الشيعه 8: 598 ح 9.
12-مشكاة الانوار:88.
13-بحارالانوار 75، 25 ح 21.
14-بحارالانوار 75: 255 ح 39.
15-غررالحكم 2: 287 ح 2632.
16-وسائل الشيعه 8: 598 ح 7.
17-وسائل الشيعه 8: 599 ح 10.
18-وسائل الشيعه 8: 599 ح 13.
19-جامع الاخبار 412 ح 9.
20-بحارالانوار 75: 248 ح 16.
21-جامع الاخبار 412 ح 7.
22-بحارالانوار 75: 257 ح 48.
23-جامع الاخبار 412 ح 10.
24-كنزالعمال 3: 587 ج 8029.
25-غررالحكم 4: 142 ح 5617.
26-وسائل الشيعه 8: 607 ح 5.
27-وسائل الشيعه 11: 504 ح 7.
28-وسائل الشيعه 8: 597 ح 5.
29-وسائل الشيعه 8: 606 ح 1.
30-بحارالانوار 75: 253 ح 34.
31-وسائل الشيعه 8: 606 ح 3.
32-وسائل الشيعه 8: 608 ح 8.
33-وسائل الشيعه 8: 546 ح 13.
34-وسائل الشيعه 8: 605 ح 1.
35-وسائل الشيعه 8: 605 ح 4.
36-وسائل الشيعه 8: 605 ح 5.
37-وسائل الشيعه 8: 604 ح 2.
38-وسائل الشيعه 8: 605 ح 7.
39-وسائل الشيعه 5: 394 ح 13.
40-وسائل الشيعه 5: 393 ح 9.

کتابخانه احادث شیعه

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 23
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

لبیک یامهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بیت
  • محافظین حریم زینبی
  • علمی
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس